مژده دهید « بلال فروش» را؛ دوباره وقت هنرمندی است

سالی دیگر طی شد و باز وقت قرار آمد. قرار ما؛ ” جشنواره تئاتر” است که با همت هنرمندان و حمایت مردم و مسئولان تا پله دهم بالا آمده است. این نهال نوخاسته اما تکیه داده بر یک قرن هنر تئاتر دیار هنرخیز اهر. کوتاه است؛ مختصر و مفید. بدیع در کشور. پل زده است اهر را تا هرکجای کشور و در افق پیش رو به جهانی شدن می اندیشد. سختی ها دیده و غم در دل نهاده. با دست خالی و دل مهربان و صورت شاد، گرد پای میهمان سرمه چشم کرده تا آبروداری کند. تا نام اهر بلند شود به نام هنر. برآید از غریبی و غربت. فرزندان هنرمند و عاشق اهر، شب و روز ندارند و در تکاپویند. سفره میهمان نوازی می آرایند و به یاری و یاوری مسئولان و همراهی هم میهنان دلگرم. اما، این هنر مردم است. اکنون جشنواره تئاتر اهر دبیرخانه صدهزار نفری دارد. دل شهروندان صحنه اجرای نمایش است، سینه مردم خیابان جشنواره است؛ در جدول نمایش های صحنه ای و خیابانی. آب زنیم راه را؛ کاروان هنر در راه است. صدها هنرمند از جای جای ایران در راهند و مقصدشان؛ اهر. مژده دهید ” بلال فروش” را؛ دوباره وقت هنرمندی است. دوباره وقت آبروداری است. همه مسئولند، همه احمد رجب پورند، همه عباس شاهمحمدزاده و همه مهدی زارعی هستند، همه آقازاده اند، همه مهدوی و همه نورش، همه آریافر و خلیفه لو و همه سیدمحمد حسینی اند، همه فرماندار و همه شهردارند، همه….همه آستین همت بالا زده اند. آن طور که قبلا بودیم، با میهمان مهربان خواهیم بود. اهری خواهیم بود؛ شیرین و اصیل. چون سیب قره قرمز لذیذ. در خیابان، در پارک، در تاکسی و در همه جا میهمان را محترم خواهیم داشت. شیخ شهاب دارد ما را دعا می کند و خداوند بر ما نظر لطف دارد؛ ما که امید در دل مان آب می شود، ما که همدل و همراه می شویم برای خوشبختی. ما حال مادری را داریم که دخترش به خانه بخت می رود، حال پدری را داریم که فرزندش پدر می شود. ما داریم زحمت پدرانمان را به منصه ظهور می رسانیم. ما همه پوستر و بنر می شویم و ” خوش آمد” می گوییم و مقدم میهمان را گرامی می داریم. مژده دهید؛ “بلال فروش” را؛ دوباره وقت هنرمندی است.

یادداشت: جعفر خضوعی

منبع: وبلاگ شخصی